چگونه در استانبول صاحب ملک شویم؟
آن تابستان، آهنربای ارزشمند من ابزاری بود که با «عموزادههای» ترکم، مجموعهای متشکل از جوانان مختلفی که گفته میشد با آنها نسبت خویشاوندی داشتم، یخ را شکست. من یک ملکه را در زندگی واقعی دیدم، میتوانم بگویم، و آهنربای یخچال را با افتخار به سمت آنها فلاش زدم تا اینکه یک روز، سلیم، پسر عموی بسیار بزرگتر و مخالف نظام، آهنربای ملکهام را گرفت و آن را به ترافیک مقابل پرتاب کرد. سلیم میگوید تمام هدف ترک بودن این بود که شما به نیروهای خارجی استعمارگر گوش نکردید، از طریق آهنربای یخچال امپریالیستی ابراز اشتیاق نکردید.
او گفت که در استانبول می تواند دوباره شروع کند.
من به خطبه سلیم گوش دادم، تنبیه شده و موقر. به آهنربای با ارزشم که در خیابان خوابیده بود نگاه کردم و فکر کردم، متأسفم که نتوانستم تو را نجات دهم، کوئینی. کمی طولانیتر به نظر میرسیدم، وقتی تاکسی زرد شتاب میگرفت و صورت کوچک و پلاستیکی ملکه را له میکرد، غمگین بودم.
وقتی از بالدوین پرسیده شد که چرا به استانبول آمد، بالدوین اشاره کرد که این شهر مکانی برای شفا برای او است، و آن را مکانی در بین چیزها، چه آسیایی و چه اروپایی معرفی کرد. شهری که بتواند حداقل برای مدتی هویتهای مختلفی را که دیگران به او اختصاص دادهاند کنار بگذارد و سعی کند در بین چیزها نیز وجود داشته باشد. تلاش برای تبدیل شدن به یک انسان، این بود که او آن را بیان کرد. او گفت که در استانبول می تواند دوباره شروع کند.
دهه ترکی بالدوین با اواسط زندگی حرفه ای او نه فقط از نظر زمانی، بلکه از نظر موضوعی مصادف شد. سالهایی که منجر به رشد و کاوش هنری قابل توجهی شد. بالدوین در استانبول بود که آمریکاییترین آثار خود را نوشت، از جمله کشوری دیگر، بار دیگر آتش و بی نام در خیابان. او به دوستانش می گفت که ترکیه جان او را «نجات داده است». او در مورد خرید یک مکان در استانبول و اقامت دائم صحبت می کرد.
زمانی که سرانجام از آپارتمان سزار خارج شد، بالدوین مکانی را برای خودش اجاره کرد: خانه ای قرمز رنگ مشرف به تنگه بسفر که زمانی متعلق به یک پاشا بود. بالدوین خود را در این محله جاسازی کرد، به یک نفر ثابت در بار هتل دیوان تبدیل شد، با فعالان و روشنفکران محلی دوست شد، و تولیداتی را برای تئاتر اجتماعی به صحنه برد. کارگردانی او «فورچون» و «چشمان مردان»، نمایشنامهای درباره مردان همجنسباز در زندان که به زندگی جنسی آنها میپردازد، فرصتهای جدیدی را برای تئاتر ترکیه باز کرد، که معمولاً فضای کمی برای کاوشهای آشکار جنسیت داشت.
Comments
Post a Comment